بدبخت. بی دولت. سیه روز. (برهان). کنایه از مدبر و بی دولت. (آنندراج). بدبخت. بی دولت. (انجمن آرا) (فرهنگ رشیدی) : دمی نمیرودم از سواد دیده سرشک که هیچ طفل مبادا چو او سیاه گلیم. سنایی (از آنندراج). گشتم از غم من سیاه گلیم زردرو از سپیدکاری تو. سیدحسن غزنوی. سپیدروی برانگیخته شود چو به نزع ندید چهرۀ اهریمن سیاه گلیم. سوزنی
بدبخت. بی دولت. سیه روز. (برهان). کنایه از مدبر و بی دولت. (آنندراج). بدبخت. بی دولت. (انجمن آرا) (فرهنگ رشیدی) : دمی نمیرودم از سواد دیده سرشک که هیچ طفل مبادا چو او سیاه گلیم. سنایی (از آنندراج). گشتم از غم من سیاه گلیم زردرو از سپیدکاری تو. سیدحسن غزنوی. سپیدروی برانگیخته شود چو به نزع ندید چهرۀ اهریمن سیاه گلیم. سوزنی
دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه شهرستان مهاباد. دارای 256 تن سکنه. آب آن از رود خانه مهاباد. محصول آنجا غلات، چغندر، توتون و حبوبات. در دو محل بفاصله 5 کیلومتر بنام سیاه گل بالا و پائین مشهور و سکنۀ سیاه گل بالا 130 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه شهرستان مهاباد. دارای 256 تن سکنه. آب آن از رود خانه مهاباد. محصول آنجا غلات، چغندر، توتون و حبوبات. در دو محل بفاصله 5 کیلومتر بنام سیاه گل بالا و پائین مشهور و سکنۀ سیاه گل بالا 130 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
نوعی از تصویر که بسیاهی کشند و هیچ رنگ آمیزی نداشته باشد و آن اکثر خاصۀ فرنگ است. (غیاث اللغات) (آنندراج) : گشتیم قطعه قطعه گلستان هند را چون گلشن سیاه قلم رنگ و بو نداشت. اشرف (از آنندراج). ، معشوق ملیح. (غیاث). معشوق سبزفام. (آنندراج). رجوع به سیه قلم شود
نوعی از تصویر که بسیاهی کشند و هیچ رنگ آمیزی نداشته باشد و آن اکثر خاصۀ فرنگ است. (غیاث اللغات) (آنندراج) : گشتیم قطعه قطعه گلستان هند را چون گلشن سیاه قلم رنگ و بو نداشت. اشرف (از آنندراج). ، معشوق ملیح. (غیاث). معشوق سبزفام. (آنندراج). رجوع به سیه قلم شود
بدبختی. سیه روزی. بی دولتی. مفلسی: ز روز و شب شده ام سیر چون به پیش دلم سیه گلیمی شب همچو روز شد پیدا. مجیرالدین بیلقانی. کردند بسی سفیدسیمی از ما نشد این سیه گلیمی. نظامی. گلیم بین که در آن بر چه عیش میراند سیه گلیمی من بین که دورم از بر او. سعدی
بدبختی. سیه روزی. بی دولتی. مفلسی: ز روز و شب شده ام سیر چون به پیش دلم سیه گلیمی شب همچو روز شد پیدا. مجیرالدین بیلقانی. کردند بسی سفیدسیمی از ما نشد این سیه گلیمی. نظامی. گلیم بین که در آن بر چه عیش میراند سیه گلیمی من بین که دورم از بر او. سعدی
کنایه از بدبخت و سیه روز. (برهان) (آنندراج) : دیو سیه گلیم بر آن بود تاکند همچون گلیم خویش لباس دلم سیاه. سوزنی. سیه گلیم خری ژنده جل ّ و پشماگند که زندگیش نه درپی پذیرد و نه رفو. سوزنی. کاندر شفاست عارضۀ هر سپیدکار واندر نجات مهلکۀ هر سیه گلیم. خاقانی. گلیم خویش برآرد سیه گلیم از آب وگر گلیم رفیق آب می برد شاید. سعدی. در گلشنی که بلبل باشد سیه گلیم هر غنچه در نقاب گل آفتاب داشت. صائب (از آنندراج). ، بی دولت. همیشه پریشان و مفلس. (برهان) (آنندراج). رجوع به سیاه گلیم شود
کنایه از بدبخت و سیه روز. (برهان) (آنندراج) : دیو سیه گلیم بر آن بود تاکند همچون گلیم خویش لباس دلم سیاه. سوزنی. سیه گلیم خری ژنده جُل ّ و پشماگند که زندگیش نه درپی پذیرد و نه رفو. سوزنی. کاندر شفاست عارضۀ هر سپیدکار واندر نجات مهلکۀ هر سیه گلیم. خاقانی. گلیم خویش برآرد سیه گلیم از آب وگر گلیم رفیق آب می برد شاید. سعدی. در گلشنی که بلبل باشد سیه گلیم هر غنچه در نقاب گل آفتاب داشت. صائب (از آنندراج). ، بی دولت. همیشه پریشان و مفلس. (برهان) (آنندراج). رجوع به سیاه گلیم شود
درختی است از شمشیریان که جزو رده دولپه ییهای جدا گلبرگ متقابل و دایمی است. گلهایش کوچک و منظم و سفید رنگ است. میوه اش کروی و کوچک و گوشت دار است و به چندین خانه تقسیم میشود و هر خانه شامل دو دانه است. میوه آن ماکول نیست و مهوع است و در تداوی به عنوان مسهل به کار میرود. این گیاه بومی آسیاست. اقسام مختلف آن مخصوصا در چین و ژاپن و هندوستان بسیار میروید و در جنگلهای شمال ایران نیز فراوان است سیردار ال اسبی گوشوارک عرقیه الراهب ای آغاجی افونموس
درختی است از شمشیریان که جزو رده دولپه ییهای جدا گلبرگ متقابل و دایمی است. گلهایش کوچک و منظم و سفید رنگ است. میوه اش کروی و کوچک و گوشت دار است و به چندین خانه تقسیم میشود و هر خانه شامل دو دانه است. میوه آن ماکول نیست و مهوع است و در تداوی به عنوان مسهل به کار میرود. این گیاه بومی آسیاست. اقسام مختلف آن مخصوصا در چین و ژاپن و هندوستان بسیار میروید و در جنگلهای شمال ایران نیز فراوان است سیردار ال اسبی گوشوارک عرقیه الراهب ای آغاجی افونموس
درختی است از تیره عناب که اغلب گونه هایش درختچه میباشند و در اکثر نقاط جنگلهای شمالی ایران در قسمت های خشک جنگل وجود دارد سیاه تلی قره تیکان ویله بور اسکلم تلی کرکت ورگان شبه صامور
درختی است از تیره عناب که اغلب گونه هایش درختچه میباشند و در اکثر نقاط جنگلهای شمالی ایران در قسمت های خشک جنگل وجود دارد سیاه تلی قره تیکان ویله بور اسکلم تلی کرکت ورگان شبه صامور